اگرروند شاخصهای: عوامل اجتماعی ،جمعیتی ،اقتصادی ،بیوشیمیائی ،بیولوژی ،اکولوژی ،را درمقیاس کره زمین توجه نمائیم ، به نتایجی می رسیم که موجب نگرانی وبیم احاد مردمان این کره خاکی می شود :
رشدسالیانه جمعیت به میزان ۶۰میلیون نفر درسال که عمدتا مربوط به کشورهای فقیرویادرحال توسعه است ، درامد کمتراز۲دلاردرروزبرای۵ میلیاردنفر(تا۳۰سال اینده) ، مرگ روزانه۵۰هزارنفرناشی ازفقرکه یک سوم مرگ ومیرروزانه دنیاست ، افت سطح زمینهای زراعی به تعداد۶۰درصدطی ۵۰سال گذشته ، ازبین رفتن۵۰ درصدجلگه ها و۹درصدفضای سبز(جنگل ها)وافت کیفیت خاک زراعی (با توجه باینکه هر۶۰۰سال یک سانتیمترخاک مفیدایجاد میشود) ، زیاد شدن نیتروژن جهانی وکاهش لایه ازن ، کاهش اب اکوسیستم وازبین رفتن برخی گونه های موجودات ، ونهایتا عدم اضمحلال مصنوعات بشردرطبیعت بسیارمایه بیم ونگرانی است.
اگرچه افزایش کشورهای دموکراتیک وسازمان های غیردولتی (NGO) درسالهای اخیرازگسترش خوبی برخورداراست وبه مسائل زیست محیطی ومنافع جمعی توجه نموده اند ،اما بسیارواضح است عوامل ناپایداری فوق انقدرتکان دهنده است که اگرامروزه چاره ای بیندیشیم شاید دیرنیزشده باشد.درحال حاضرتعداد یک میلیارد گرسنه وفقیر وهمین تعداد بی سرپناه وطول عمر۴۶سال برای۹درصدجمعیت دنیا و ،سوء تغذیه ۱۵۰میلیون نفرکودک ، زنگ هشداری برای صاحبان سرمایه وقدرت است تا بیشترازدیگران به راهکارهای بهبود وضعیت ناپایدارفوق بیندیشند.
ایا با تهدیدات بیولوژیکی وتغییرات بیوشیمیائی محیطی ، جمعیت فزاینده بی برنامه ، محدودیت منابع تجدیدپذیر، مصرف بی رویه وغیراصولی منابع اولیه ، ازهم پاشیدگیهای اجتماعی و… جهان هستی با ناپایداری زیستی مواجه نیست ؟ وایا محرومیت از موهبات الهی ومحدودیت استفاده از منابع طبیعی وحیاتی گریبان جوامع رانخواهد گرفت ؟ وایا امید ان است که اینده برای تمامی موجودات زنده پایدارباقی بماند؟
برای یافتن راه حل ناپایداری باید تغییرنگرش اساسی درتمامی سطوح جوامع ایجاد شود. حاکمان، صاحبان صنایع ،سرمایه داران،مصرف کنندگان همگی باید به پایداری بیندیشند. سهامداران شرکتها نباید برای خود حاکمیت بخواهند بلکه ذینفعان وسهامداران واقعی خود را تمامی نسلهای اینده اعم ازهمه انسانها وموجودات زنده غیرانسانی بدانند. دارائی ها دیگرمنابع اولیه وثروتهای خدا دادی تلقی نشود بلکه دارائیهای معنوی واجتماعی وانسانی نیزدارای اعتباربیشتری قرار گیرد مثل علائم تجاری ، دانش ونواوری. بیائیم کمی نگاه خودمحورانه راکنار بگذاریم ودرافکارمدیریتمان وراهبری صنایعمان ، محیط خویش را نیزببینیم واثررفتارعملیاتی خود رابرمحیط نیزسنجش نمائیم. پرتاب مواد زائد ازخودرو به بیرون به منظورپاک نگه داشتن محیط خویش بدون توجه به الودگی محیطی که به دیگران نیز تعلق دارد به تقویت ناپایداری منجرمیشود. اگرمقرراست درزمستان برسطوح یخ زده خیابان ها سرنخوریم وراه حل ان را پاشیدن نمک بریخها یافته ایم بدانیم دانسته ویا ندانسته برای رفع یخ زدگی با تزریق نمک به لایه های زمین به خوشکانیدن ریشه های درختان و کویرسازی محیطهای شهری خود کمک نموده ایم. اگردستمان باقطره ای مایع دستشوئی شسته میشود،استفاده بیشتران فراتر از اسراف است واگرچه استطاعت پرداخت هزینه ان راداشته باشیم ولی با هزینه های چند برابری ناشی ازتخریب محیط زیست چگونه برخورد خواهیم کرد . هرگز نخواهیم برای خوشنودی خود حیوانات را ازاررسانده وبه نوعی رفتار ما درراستای ناپایداری قرار گیرد .
برای توجه به پایداری جهانی تک تک افراد وبخصوص صنایعی که ازمنابع اولیه استفاده می کنند وبا ارائه محصولات تولیدی نیازمندیهای جامعه رابرطرف می سازند نیزدرقبال مسئولیت های اجتماعی ومحیط زیست پاسخگوهستند. شاید اگر سرمایه گذاری درصنایع مطابق با تفکرقرن گذشته ثروت اندوزی وحتی اشتغال زائی بود امروزه این هدف ،مقدس تلقی نمی شود .امروزه کسب وکارها می بایست به منافع ورعایت حیات تمامی موجودات زنده در کنار منافع خود بیندیشند . ایا تولید صرف یک کالا به قیمت ناپایداری محیط زیستی ارزش ان را دارد که به تولید موارد جایگزین واصلی تران فکرنکنیم؟ به عنوان مثال ایا الزاما همواره با الوده کردن محیط زیست ودرخطرسازی حیات ،باید لامپ ویا خودروتولید شود؟ ویا اینکه روشنائی وحمل ونقل اصل نیازبشراست.اگربیندیشیم که باید روشنائی داشته باشیم ویا حمل ونقل صورت گیرد طبعا به موارد جایگزین کمترالاینده نیزمی اندیشیم وبرتولید محصولات الاینده اصرارنمی ورزیم .در این صورت چه بسا تقویت حمل ونقل ریلی را بر تولید گسترده خودرو که متاسفانه در جوامع شهری هیچ امکانات مناسبی برای تردد ان وجود ندارد را ترجیح بدهیم .
ایا بخود اجازه می دهیم برای تولید صنعتی ازمنابع اولیه ای استفاده نمائیم که علاوه بر محدودیت در تامین ان ، ازخواص مطلوب کمتری برخوردار است ؟در مقایسه با صرف اندکی هزینه وتفکروپژوهش نانوتکنولوژی (فناوری دست یابی به ابعادبسیارریز) بدون تحدید منابع طبیعی اولیه با مقدارخیلی کمتربتوان خواص خیلی بیشتری را جستجو نمود ؟
ایا ظروف وکالاهای پلاستیکی یکبارمصرف که پس ازاستفاده ، طی۹۰سال درطبیعت باقی می ماند تنها راه حل خوشنودی انسان برای رفع نیازلحظه ای خویش است؟ یا اینکه با کمی تفکروپژوهش بتوان به ساخت ظروف یکبارمصرفی اندیشید که مواد اولیه ان درمدت کوتاهی پس ازمصرف به طبیعت برگشت نماید؟ایا برای اینکه مصنوعات چوبی داشته باشیم بجای اینکه جنگل ها را نابود کنیم که جایگزینی ان دهها سال بطول می انجامد بهتران نیست مثلا ازکنف که هرشش ماه یکبارمیروید استفاده کرده وبا افزودنی های مناسب خواص چوب را بدست اوریم؟
بهتران است با دوباره اندیشی به تولید وتجهیزات خود فکرکنیم وهمواره به دنبال بهبود ویاجایگزینها باشیم. حداقل مسئولیت اجتماعی خودرا توجه به نتایج ویافته های پژوهشی بدانیم، چرا که میتوان به سودواشتغال پرداخت بی انکه مواد اولیه بیشتری مصرف کنیم ویاضایعات بیشترایجاد نمائیم ویا محصولاتمان زیست تخریب باشد ودر قبال نسلهای اینده شرمنده بمانیم .
مدیرعامل – مهدی یارمند
